در خیابان که راه میروم نمیدانم کدام یک سردتر است؛ درون من، یا هوای بیرون.
از این همه فکر کردن خسته شدهام. از این همه دقت به چیزهای کوچک حالم بد شده است. کاش میشد آسوده بود و اهمیت نداد. بیخیال بودن بهترین موهبت دنیاست. باید چشمهایم را ببندم و بیخیال باشم. باید به جای آسفالت خیابان روی ابرها قدم بردارم. شاید اینطور کمی از آشفتگیهایم کم شود.
باید از گره زدن همه چیز به تو دست بردارم.
درباره این سایت