گیر کرده‌ام. دلم می‌خواهد بنویسم ولی انگار همه‌ی راه‌ها بسته است. زمانی پر از حرف بودم ولی حالا خالی خالی هستم. کلمه‌ها فرار می‌کنند و هر چیزی که می‌نویسم به چشمم افتضاح می‌آید. دنبال راهی می‌گردم. دنبال راهی که به احساس‌هایی که گم کرده‌ام ختم شود. از بیراه‌ها خسته شده‌ام، پاهای روحم از پیمودن این راه‌های بی‌پایان تاول زده‌اند. گم شده‌ام. گیر کرده‌ام.

تو که رفتی انگار به همه چیز خاک مرده پاشیدند. تو که رفتی من هم رفتم. شاید اگر بودی من این‌قدر سردرگم نبودم. بدون تو فقط راه می‌روم. به کدام مقصد، مهم نیست. وقتی هیچ راهی به تو ختم نمی‌شود چه فرقی می‌کند از کدام جاده می‌روم؟

تمام شد. دوباره مثل همیشه افتضاح.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها